رویا...

نمیدونم همه دانشگاه ها اینجورین یا واسه ما اینجوریه؟؟!!!الان چند ماهه ک درگیر hplc هستم. از فروردین تا تابستون ک ستونش خراب شده بود نتونستم آزمایشاتمو انجام بدم، ی ماه دانشگاه تعطیل بود حالام ک نزدیک 2 ماه میشه پمپش خرابه، بردن برای تعمیر.هفته پیش تماس گرفتم میگم خوب حداقل بیام IR بگیرم از قرصام. میگه نزدیک ی ماهه ک قرصKBr تموم کردیم سفارش دادیم تا بیارن.الان زنگ زدم میگم چی شد بیام برای IR، میگه ک این هفته ک بیاد قراره ب دستم برسه. اون موقع میتونی بیای.من الان از فروردین تا امروز کاری نتونستم برای پایان نامم انجام بدم.یا امام رضا کمکم کن. این چ وضشه دیگهههههه ....پارسال دانشگاهمون مسابقه نانو داشت اما من چون دیر متوجه شدم و امتحان درسی هم داشتم نتونستم مسابقه شرکت کنم.البت رایگان بود.اما امسال ک میخوام شرکت کنم و وقتم آزاده باید 40 ت بپردازم . موندم چ کنم؟ اگ قبول نشم پولم میسوزه :( رویا......

از وقتی ک اومدم اینجا ب یاد محمدم.خیلی دوس داشتم اینجا رو میدیدم، اونم فقط و فقط بخاطر اینکه شاید دوباره ببینمش.اما افسوس....اینجا، این محیط، بوی عطری ک فضا رو پر کرده و موسیقی ک دارم گوش میدم همه و همه دارن کمک میکنن تا اون لحظه ای ک برای اولین و آخرین بار برام رخ دادو بیاد بیارم و اون چند نگاه کوتاه و ساده اش رو. ک خیلی دلنشین و عمیق بود برام.نمیدونم الان کجاس و چیکار میکنه، اما از ته قلبم براش آرزوی خوشبختی میکنم.برچسب‌ها: محمد رویا......

ی هفته ای میشه ک خابگام. تنهام.برق اتاقو خاموش کردمو با هندزفری مستند به بهانه آزادی رو نگاه کردم. اعصابم خورد شد. فیلمای گوشیمو چک میکردم ک ب کلیپ امام رضا رسیدم فک کنم 5، 6 باری نگاش کردم. دلم خیلی تنگ شده برای مشهد و حرم.نا خوداگاه خودمو توی چهارراه شهدا تصور کردم ک دارم پیاده میرم حرم. ایست بازرسی رو رد کردم. ی سلامی مث همیشه ب آقا دادم وارد صحن جمهوری شدم و همینجوری مسیر رو طی کردم تا رسیدم ب ضریح آقا. اشکم بی اختیار میومد. کمی گریه کردمو دلم آروم شد. آقا ب چ زبونی بگم دلم برات برای مشهد خیلی تنگ شده.چقدر ما مردم ناشکری هستیم.... رویا......